بررسی عادت های خوردن سالم در رستوران های عادی
با توجه به افزایش میزان چاقی در کنار مصرف روزافزون غذا در بیرون از منزل، تاکید زیادی شده است که رستوران ها رفتار خوردن سالم تر را ارتقاء دهند. اطلاعات غذایی گاهی در منو رستوران ها فراهم می شود تا باعث گردد که افراد هنگامی که بیرون می روند، انتخاب های سالمی جهت خوردن داشته باشند؛ به هر حال، محققان تاثیرات متناقضی مبنی بر اطلاعات تغذیه ای گزارش نموده اند به منظور اینکه مشتریان آیتم های سالم را از منو در رستوران ها انتخاب کنند. در مقابل، محققان دیگر بر نقش عوامل روان ادراکی در انتخاب غذا تاکید داشته اند.
نظریه رفتار برنامه ریزی شده یکی از رایج ترین چارچوب های نظری برای بررسی این مسئله است که چگونه عوامل روان ادراکی طرز نگرش، هنجارهای شخصی، کنترل رفتاری مد نظر و هدف رفتاری بر رفتارهای خوردن مردم تاثیر می گذارد.
به هر حال، نظریه رفتار برنامه ریزی شده به دو لحاظ مورد انتقاد واقع شده است: مفروضات و مفهوم سازی برخی مولفه ها. با توجه به مفروضات، نظریه رفتار برنامه ریزی شده مورد انتقاد واقع شده است که به خاطر تمرکز بر تصمیم گیری منطقی می باشد هر چند هیچ نوع تصمیم رفتاری بر اساس اصول منطقی مزایا و معایب رفتاری گرفته نشده است.
به طور ویژه، انتخاب غذا فقط از طریق فرایندهای منطق عمدی تعیین نمی شوند بلکه در عوض گاهی افراد آنچه را که می خواهند بخورند، بدون فکر انتخاب می کنند. برای بررسی این نوع فرایند تصمیم گیری واکنشی، چهره نمونه بارز و تمایلات رفتاری به طور مکرر استفاده شده اند. هر چند تمایل رفتاری عامل تعیین کننده رفتار حقیقی همانند هدف فتاری در نظریه رفتار برنامه ریزی شده است،
تمایل رفتاری معمولا با پاسخ واکنشی به زمینه اجتماعی شکل می گیرد. چهره نمونه بارز اشاره به نگرش های افراد درباره فرد عادی دارد که درگیر رفتار مد نظر می شود، و یکی از عوامل تعیین کننده تمایل رفتاری است. برای نمونه، اسپیجکرما با همکاران گزارش نمودند هنگامی که افراد نگرش مثبتی نسبت به افراد سیگاری دارند، آنها احتمالا مایل اند خود نیز سیگار بکشند؛
این رابطه را می توان با رویکرد تصمیم گیری واکنشی شرح داد. برخی محققان بر این فرض بوده اند که مولفه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده به طور ویژه طرز نگرش ها و هنجارهای فردی، به طور کافی مفهوم سازی نمی شوند. منتقدین بر این نظر بوده اند که نظریه رفتار برنامه ریزی شده فقط بر جوانب ادراکی طرز نگرش و هنجارهای اجتماعی متکی اند (یعنی طرز نگرش ادراکی) که به توافق/مخالفت دیگران در زمینه رفتار خاص (یعنی هنجارهای بازدارنده) مربوط می شوند و به موجب آن نشان می دهند که مفهوم طرز نگرش ها باید از طریق طرز تلقی ادراکی و اثرگذار (احساسات و هیجانات) و مفهوم هنجارهای فردی از طریق هنجارهای بازدارنده و هنجارهای توصیفی بررسی گردند.
علی رغم این انتقاد ها، مطالعات محدودی وجود دارند که سعی دارند این نقائص نظریه رفتار برنامه ریزی شده را در حیطه رفتار خوردن سالم برطرف نمایند. به علاوه، تا جایی که می دانیم، مطالعاتی در محیط رستوران ها انجام نشده اند که ازاین استدلال نظری استفاده کنند.
-طرز نگرش های اثرگذار در برابر ادراک
طرز نگرش ها از دیرباز به عنوان مولفه ی ادراکی و اثرگذار مفهوم سازی میشوند و این مفهوم سازی از طریق تحقیقات روش ادراکی و تجربی تایید شده است.
طرز نگرش اثر گذار طبق زیر تعریف میگردد :
“میزان احساسات منفی و مثبت کلی فرد درباره مسئله” که در حالی که طرز نگرش ادراکی به عنوان “عقایاید فرد درباره کاربرد ابزاری از فعالیت جهت نائل شدن یا مانع شدن از اهداف خود تعریف میشود که با ارزش گذاری براین اهداف ارزیابی میشود.” میزان تاثیر هر نوع طرز نگرش بسته به نوع مطالعه متفاوت است .
برای نمونه دان با همکاران به بررسی تاثیرات هر دو نگرش بر مصرف غذای آماده درون چهارچوب نظریه رفتار برنامه ریزی شده پرداخت و تاثیر عمده ای بر هدف مصرف غذای آماده داشت. به هرحال ، مطالعات دیگر نشان داده اند که طرز نگرش اثر گذار تاثیر عمده تری نسبت به طرز نگرش ادراکی بر اهداف رفتاری دارد .بلانکارد با همکاران نیز تاثیر مثبت عمده ای طرز نگرش اثرگذار بر هدف مصرف میوه و سبزیجات و بر مصرف حقیقی صرف نظر از نژاد یا جنسیت پاسخدهندگان داشت.
-مفاهیم نظری
این موضوع از این لحاظ حائز اهمیت است که نظریه رفتار برنامه ریزی شده را به دو لحاظ گسترش میدهد .
نخست اینکه نظریه رفتار برنامه ریزی شده با افزودن چهره بارز و تمایل رفتاری گسترش یافت . این گسترش باعث گردید که به بررسی فرایند تصمیم گیری منطقی و بی هدف در انتخاب آیتم کم کالری از منو رستوران بپردازیم . برخی مطالعات راجب رفتارهای ارتقائ سلامت در این نوع مدل گسترش یافته به کار رفته اند اما تا جایی که میدانیم ، هیچ تحقیقیی درباره ی رفتار خوردن سالم با این استفاده از این مدل گسترش یافته انجام نشده است.
یافته های ما بر اهمیت رویکرد متعادل تر به شرح رفتارهای خوردن سالم در رستوران ها تاکید دارند. رویکردی که رفتارهای پیش بینی شده و مورد ناشی از فرایند تصمیم گیری بی هدف و واکنشی را مد نظر قرار میدهد.